بحران تایوان پس از سفر نانسی پلوسی به این جزیره، که مورد ادعای جمهوری خلق چین است، گردیده که از نظر تاریخی چهارمین بحران تنگه محسوب میشود. اما این بحران چگونه روابط آمریکا و چین را تغییر خواهد داد؟
در ژانویه ۱۹۵۰، سه ماه پس از پیروزی کمونیستها در جنگ داخلی چین، رئیس جمهور آمریکا هری ترومن اعلام کرد که آمریکا برای کمک به ملی گرایان شکست خورده چین که به جزیره تایوان گریخته بودند، مداخله نظامی نخواهد کرد. مائو تسه تونگ از قبل تهاجمی را آماده میکرد و احتمالاً اگر جنگ کره در ژوئن همان سال شروع نمیشد، موفق میشد. این درگیری ترومن را بر آن داشت تا مسیر خود را تغییر دهد، از کره جنوبی حمایت کرد و به ناوگان هفتم دستور داد تا از تایوان دفاع کند تا از گسترش کمونیسم در آسیا جلوگیری کند. چهار سال بعد، زمانی که نیروهای چینی به برخی از جزایر دور افتاده تایوان حمله کردند، مقامات آمریکایی چین را تهدید به حملات اتمی کردند و مائو را مجبور به عقب نشینی دوباره کردند.
با نگاهی به گذشته، این اولین مورد در پیاپی رویاروییهای نظامی بر سر تایوان بود که روابط چین و آمریکا را مشخص کرد و پیامدهایی برای سایر جهان داشت. هفت دهه بعد، چهارمین بحران از این دست در حال آشکار شدن است، این بار با سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، در ۲ و ۳ اوت. چین مدعی است از سال ۱۹۹۷ که نیوت گینگریچ به تایوان سفر کرد، پلوسی ارشدترین سیاستمدار آمریکایی است که به تایوان میرود. اگرچه بحران هنوز به پایان نرسیده است، اما به نظر میرسد که در حال حاضر یک دوره خطرناک خصومت جدید چین و آمریکا را آغاز کند.
چین اعلام کرد که دیدار پلوسی یک اقدام «دیوانهوار، غیرمسئولانه و بسیار غیرمنطقی» بود. دیپلماتهای این کشور آمریکا را به نقض تعهداتی متهم کردند که در زمان به رسمیت شناختن جمهوری خلق چین (PRC) در سال ۱۹۷۹ انجام داده بود. چین خط میانی تنگه تایوان را به صورت بیسابقه و با تمرینهای شلیک مستقیم جزیره را در یک تمرین برای محاصره انجام داد. چین همچنین تحریمهای اقتصادی را علیه تایوان اعمال کرده و همکاریهای نظامی و سایر همکاریهای خود با آمریکا را قطع کرده است.
به نظر میرسد تاکنون واکنش چین برای تبلیغ نارضایتی عمیق و قابلیتهای تازهیافتهاش تنظیم شده است، در حالی که از جنگ فاصله زیادی گرفته است. با این حال، احتمالاً اینها فقط اولین موارد هستند. به نظر میرسد شی جین پینگ، رهبر چین، مایل به اجتناب از درگیری نظامی مستقیم با آمریکا است. در عین حال، او نمیتواند ترسو به نظر برسد، زیرا خود را یک مرد قدرتمند معرفی کرده و وعده پیشرفت به سوی اتحاد مجدد را داده است. در رسانههای اجتماعی چین، بسیاری از افراد از اینکه چین هواپیمای پلوسی را ساقط نکرده است، خشمگین شدهاند. چالشهای شی به ویژه در آستانه برگزاری کنگره حزب کمونیست در اواخر سال جاری، زمانی که انتظار میرود او برای سومین دوره پنجساله به عنوان رهبر حزب به دست آورد، بسیار زیاد است.
بنابراین، اقدامات متقابل چین احتمالاً در بسیاری از جبههها، طی هفتهها، ماهها یا سالها انجام میشود. آنها احتمالاً شامل تحریمهای اقتصادی بیشتری علیه حزب حاکم دموکرات پیشرو تایوان خواهند بود. مطمئناً تلاشهایی برای بازدارندگی سایر سیاستمداران خارجی از بازدید از جزیره و جلب نظر آخرین دوجین کشوری که با تایوان روابط دیپلماتیک دارند، صورت خواهد گرفت. با این حال، مهمتر از همه، چین احتمالاً تلاش میکند تا یک «فرآیند جدید» از فعالیتهای نظامی در اطراف تایوان، از جمله یورشهای منظم به آبها و حریم هوایی که مورد ادعای تایوان است و احتمالاً آزمایشهای موشکی بیشتر بر فراز این جزیره، ایجاد کند. فرماندهی تئاتر شرق چین که آخرین رزمایشها را انجام داد، در ۱۰ اوت گفت که «وظایف مختلفی» را در این رزمایشها به پایان رسانده است، اما به نظارت دقیق بر تنگه تایوان و انجام گشتزنیهای آمادگی رزمی در آنجا ادامه خواهد داد.
این که از این زمان به بعد چه چیزی اتفاق خواهد افتاد تا حدی به اقدامات آمریکا و متحدانش برای کمک به تایوان بستگی دارد. آمریکا تاکنون خویشتنداری نشان داده است، اما متعهد شده است که عملیات نظامی منظم در این منطقه، از جمله ترانزیت از طریق تنگه تایوان را از سر بگیرد. احتمالا آموزش و تسلیحات بیشتری در اختیار تایوان قرار خواهد داد. برخی چرخهای از کنش و واکنش را با افزایش خطرات برخوردها و محاسبات اشتباه پیش بینی میکنند. تیلور فراول از موسسه فناوری ماساچوست میگوید: «ممکن است مورخان به تابستان ۲۰۲۲ بهعنوان لحظهای نگاه کنند که روابط آمریکا و چین از رقابت برای کسب مزیت نسبی به رویارویی آشکار، با خطر بسیار بیشتر بحرانها و تشدید تغییر کرد».
پلوسی با آتش بازی میکند
چهارمین بحران تنگه تایوان در ماه آوریل با گزارشهایی مبنی بر بازدید پلوسی از این جزیره آغاز شد. او که منتقد سوابق حقوق بشر چین است، بدون شک میراث خود را در ذهن داشت: او در سن ۸۲ سالگی، احتمالاً آخرین دوره خود را به در جایگاه فعلیاش میگذراند. همه گیری کووید-۱۹ ملاقات او را به تاخیر انداخت. هنگامی که از جو بایدن در مورد این سفر در ماه ژوئیه سوال شد، گفت که مقامات نظامی فکر میکنند «در حال حاضر ایده خوبی نیست». چند روز بعد شی به او هشدار داد: «کسانی که با آتش بازی میکنند، از بین خواهند رفت.» اما لغو این سفر به معنای تسلیم شدن در برابر قلدری چین بود و بایدن نمیخواست اختیارات کنگره را به چالش بکشد.
در پایان، پرواز پلوسی به تایوان بدون چالش پیش رفت. او که با تشویق خیرخواهان استقبال شد، با رئیس جمهور تایوان، تسای اینگ ون، و همچنین مخالفان چینی ملاقات کرد. او با نادیده گرفتن تهدیدهای چین، با اشاره به سفر آقای گینگریچ و بازدیدهای منظم هیئتهای کنگره، مقامات آمریکایی را در این استدلال که سفر او خللی در وضعیت موجود ایجاد نکرده است، تکرار کرد.
در واقع، وضعیت موجود سالهاست که در حال فروپاشی است. شی جین پینگ از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۱۲ نوعی ناسیونالیسم پرسر و صدای چینی را برانگیخته است و از هر رهبر دیگری از زمان مائو بر بازپس گرفتن تایوان تأکید بیشتری دارد. بدون تعیین جدول زمانی مشخص، او گفته است که اتحاد نمیتواند به طور نامحدود به تعویق بیفتد. او آن را به هدف خود برای «جوانسازی ملی» تا سال ۲۰۴۹، صدمین سالگرد تاسیس چین، مرتبط دانسته است. نیروهای مسلح برای آماده شدن برای حمله تجهیز شده و تمرین دیدهاند: جتها و بمب افکنهای چینی اغلب در نزدیکی حریم هوایی تایوان پرواز میکنند. برخی از ژنرالهای آمریکایی فکر میکنند که شی که اکنون ۶۹ سال دارد، میتواند در دهه ۲۰۳۰ – یا حتی در این دهه – به امید رسیدن به اتحاد در طول زندگیاش، اقدام به حمله کند.
در همین حال، مقامات چینی در سالهای اخیر متقاعد شدهاند که آمریکا به طور پیوسته سیاست «چین واحد» خود را کنار میگذارد. بر اساس این فرمول پیچیده، آمریکا جمهوری خلق چین را به عنوان تنها دولت قانونی چین به رسمیت میشناسد و موضع خود را مبنی بر اینکه تایوان بخشی از یک چین واحد است، «تأیید میکند». اما آمریکا حاکمیت جمهوری خلق چین بر تایوان را به رسمیت نمیشناسد و پیوندهای غیررسمی با این جزیره را حفظ میکند. همچنین طبق قوانین داخلی این کشور موظف است سلاحهای دفاعی تایوان را در اختیار بگیرد و ظرفیت خود را برای محافظت از جزیره حفظ کند. با این حال، آمریکا مدتهاست که «ابهام استراتژیک» را مشاهده میکند و مشخص نمیکند که آیا چگونه در جنگ بر سر جزیره مداخله خواهد کرد یا این مداخله چگونه خواهد بود.
نگرانیهای چین پس از سال ۲۰۱۶ تشدید شد زیرا دولت ترامپ بازدیدهای رسمی سطح بالا و فروش تسلیحات از جمله تسلیحات تهاجمی به جزیره را گسترش داد. با ناامیدی چین، بایدن به طور گسترده به این رویکرد ادامه داد. او همچنین سه بار علناً پیشنهاد کرده است که آمریکا مستقیماً از تایوان دفاع کند. سال گذشته او گفت که تایوان مستقل است. دستیاران او همه آن نظرات را پس گرفتند. مقامات چینی با این وجود نگران بودند.
تایوان، به عنوان یک دموکراسی خودگردان با ۲۴ میلیون جمعیت، که اکثراً مردم چین از تبار هان هستند، نشان دهنده چالشی برای استبداد غول پیکر همسایه است. به ویژه از آنجایی که شهروندان آزاد آن از اقوام بیرأی خود در آن سوی تنگه ثروتمندتر هستند. این جزیره همچنین از نظر سیاسی در سالهای اخیر از سرزمین اصلی دورتر شده است، به ویژه از زمانی که شی آزادیهای مدنی در هنگکنگ را از بین برد، و فرمول «یک کشور، دو سیستم» را بر قلمرو سابق بریتانیا گذاشت. این اقدام شی به عنوان الگویی غیرجذاب برای اتحاد مسالمتآمیز چین و تایوان ارائه شده است. اگرچه نظرسنجیها نشان میدهند که اکثر مردم تایوان از حفظ وضعیت موجود به جای اعلام فوری استقلال (که مطمئناً باعث تهاجم میشود) حمایت میکنند، تنها اقلیت کوچکی طرفدار اتحاد هستند و تقریباً همه «یک کشور، دو نظام» را رد میکنند.
زمان دیدار پلوسی بسیار حساس بود. آقای شی پیش از این در سال جاری با مشکلات غیرمنتظرهای مواجه شده است که حمایت از روسیه بر سر اوکراین و حفظ استراتژی خود برای مقابله با کووید ۱۹ علیرغم رکود اقتصادی از آن چالشها هستند. در این ماه، اگر سنت رعایت شود، بزرگان حزب در شهر تفریحی بیدایه 北戴河 ملاقات خواهند کرد، جایی که در گذشته آنها در مورد سیاستها و پرسنل بحثهای غیررسمی داشتند. اینکه چه مقدار از آن هنوز در دوران آقای شی ادامه دارد، مشخص نیست. اما او و دیگر رهبران باید به زودی تصمیمهای مهمی بگیرند، در مورد اینکه چه کسی او را در صدر قرار خواهد داد و چه اولویتهایی را در سالهای آینده دنبال کنند – از جمله در رابطه با تایوان.
هنگامی که مشخص شد که دیدار پلوسی در حال انجام است، به نظر میرسد که آقای شی فرصتی را برای تلاش برای دستیابی به چندین هدف در یک زمان احساس کرده است: تقویت قدرت در داخل، معکوس کردن روند تعامل نزدیکتر آمریکا با تایوان، بازدارندگی سایر کشورها از مداخله، و انجام بزرگترین تمرین برای حمله به جزیره. در همان زمان، به نظر میرسید که او تمایل خود را برای اجتناب از رویارویی مستقیم نظامی با آمریکا، به عنوان مثال با تلاش نکردن برای رهگیری هواپیمای او و به تأخیر انداختن تمرینهای شلیک مستقیم به بعد از خروج او، نشان داده است.
زمانی که مانورها شروع شدند، آنها به گونهای کالیبره شدند که از آنهایی که چین در طول بحران بزرگ قبلی تایوان در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶، پس از بازدید رئیسجمهور وقت جزیره از آمریکا، انجام داد، پیشی بگیرند. شش منطقهای که برای آتش واقعی مشخص شده بودند نسبت به آن زمان به جزیره نزدیکتر بودند و در برخی از نقاط تا ۱۲ مایل دریایی (۲۲ کیلومتری) از سواحل تایوان میرسیدند و آنچه را که به عنوان آبهای سرزمینی و فضای هوایی ادعا میکند همپوشانی دارند (نقشه را ببینید). سرلشکر منگ ژیانگ کینگ، استاد دانشگاه دفاع ملی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) به رادیو تلویزیون دولتی چین گفت: این «محاصره» «شرایط بسیار خوبی را برای تغییر وضعیت استراتژیک به گونهای ایجاد میکند که به نفع اتحاد باشد».
در اولین روزهای بحران در ژوئیه ۱۹۹۵، چین تنها ۶ موشک شلیک کرد که یکی از آنها دچار اختلال شد. به گفته وزارت دفاع تایوان، در ۴ آگوست چین ۱۱ موشک شلیک کرد. ژاپن گفت که پنج موشک در منطقه اقتصادی انحصاری این کشور (که ۲۰۰ مایل دریایی از ساحل آن امتداد دارد) فرود آمدند. از این تعداد، چهار مورد بر فراز تایوان پرواز کردند. در اولین بار، دهها هواپیما و کشتی نظامی چینی در روزهای متوالی در یک حمله هوایی و دریایی شبیهسازی شده از خط میانه تنگه تایوان عبور کردند.
جوزف وو، وزیر خارجه تایوان، چین را متهم کرد که از سفر پلوسی به عنوان بهانهای برای تمرین یک طرح تهاجم استفاده میکند که شامل حملات سایبری، اطلاعات نادرست و اجبار اقتصادی نیز میشود. مقیاس و پیچیدگی رزمایشهای چین نشاندهنده تغییر موازنه نظامی بین تنگهای در دو دهه گذشته و همچنین درسهایی است که چین از بحران قبلی گرفت، زیرا نتوانست کاری برای بازدارندگی آمریکا از ارسال دو ناو هواپیمابر به این کشور انجام دهد. منطقهای که یکی از آنها از تنگه تایوان میگذشت.
در سال ۱۹۹۵، بودجه دفاعی چین تنها دو برابر بودجه تایوان بود، اگرچه چین نزدیک به ۶۰ برابر بیشتر جمعیت داشت (و هنوز هم دارد). امروزه چین تقریباً ۲۰ برابر تایوان هزینه میکند. طبق گزارش پنتاگون، ارتش چین در تعداد کشتیها و زیردریاییها، موشکهای دوربرد زمین به هوا و موشکهای کروز و بالستیک معمولی که میتواند مستقر کند، به برابری دست یافته یا از آمریکا پیشی گرفته است.
اینکه آیا همه اینها به این معنی است که جمهوری خلق چین میتواند تایوان را فتح کند یا خیر هنوز مشخص نیست. یک سناریوی جنگی که در ماه مه توسط مرکز امنیت جدید آمریکایی، یک اتاق فکر در واشنگتن انجام شد، نشان داد که در یک هفته نبرد، چین توانست نیروهای خود را در جزیره پیاده کند، اما نتوانست به تایپه برسد، چه رسد به اینکه به سرعت به این هدف دست یابد. پیروزی در این درگیری که در سال ۲۰۲۷ شبیهسازی شد، به یک جنگ طولانی تبدیل شد.
با این حال، آخرین مانورها هشداری بود مبنی بر اینکه چین راههای زیادی، به جز تهاجم، برای آسیب رساندن به تایوان، به ویژه از طریق محاصره، دارد. این تمرینها رویکردهای سه بندر مهم تایوان و فضای هوایی که هواپیماها برای فرود به فرودگاههای تایوان از آن استفاده میکنند را پوشش میدهد. یک ژنرال تایوانی اعلام کرد که آنها «معادل محاصره هوایی و دریایی هستند».
این یک اغراق جزئی است، اما در نشانهای از چگونگی محاصره، کشتیرانی تجاری مجبور شد مسیرهای طولانیتر و پرهزینهتر را طی کند. وبسایتهای ردیابی کشتیها نشان دادند که آنها از مناطق تمرین اجتناب میکنند. این یادآوری بود که چگونه چین توانست تایوان را که بیش از ۶۰ درصد غذا و ۹۸ درصد انرژی خود را وارد میکند، منزوی کند.
لونی هنلی، از اعضای سابق آژانس اطلاعات دفاعی پنتاگون، میگوید یکی از تأثیرات این رزمایشها ممکن است تحریک بیشتر در مورد چگونگی کمک به تایوان برای نجات از محاصره باشد. او میگوید: «شکست دادن یک عملیات فرود از طریق تنگه سخت اما نسبتاً ساده است – فقط کشتیهای زیادی را غرق کنید». شکست محاصره به دلیل موقعیت مکانی و زمین بسیار دشوارتر است. ارزیابی من این است که چین میتواند تایوان را برای ماهها، شاید سالها، با تأثیرات ویرانکننده در محاصره نگه دارد».
این مانورها همچنین نگرانیهای تازهای را در مورد آسیبپذیری جزایر دورافتاده تایوان، از جمله کین من Kinmen (Quemoy سابق)، خوشهای در فاصله ۶ مایلی (۱۰ کیلومتری) از سواحل چین که مورد حمله نیروهای مائو در سالهای ۱۹۵۴-۱۹۵۵ و دوباره در سال ۱۹۵۸ قرار گرفت، برانگیخت. روز خروج خانمپلوسی، سربازان تایوانی در Kinmen به سمت هواپیماهای بدون سرنشین چینی شلیک کردند. روز بعد موشکهای چینی در نزدیکی مجمع الجزایر ماتسو تایوان شلیک شد.
اقدامات بعدی چین احتمالا تا حدی به نحوه واکنش آمریکا و تایوان بستگی دارد. بانی گلاسر از صندوق مارشال آلمان، میگوید: اگر معتقد باشد که خطوط قرمز خود را به چالش میکشند (مثلاً با گسترش تماسهای رسمی)، ممکن است فشار بر آنها را افزایش دهد. او میگوید: «در این میان، ارتش از رزمایشهای نظامی خود درسهای زیادی آموخته است.
فراول میگوید: «هیچ بازگشتی به وضعیت قبلی وجود نخواهد داشت. او آن را با واکنش چین در سال ۲۰۱۲ به ملی کردن جزایر سنکاکو توسط ژاپن، که چین نیز مدعی است و آن را دیائویو مینامد، تشبیه میکند. نیروهای چینی گشت زنی منظم هوایی و دریایی را در ۱۲ مایل دریایی از جزایر آغاز کردند.
چالش آمریکا و متحدانش مقاومت در برابر چنین تلاشهای چینی بدون ایجاد بحران دیگری خواهد بود. آنها تاکنون سعی کردهاند از تشدید تنش جلوگیری کنند. پرواز پلوسی به تایوان مسیری را طی کرد که از دریای مورد مناقشه چین جنوبی عبور کرد. به نظر نمیرسد آمریکا کشتیهای جنگی جدیدی به منطقه ارسال کرده باشد. پنتاگون همچنین در ۴ آگوست گفت که پرتاب آزمایشی معمول یک موشک بالستیک قارهپیما را در آن هفته به تعویق انداخته است.
با نگاه به آینده، آمریکا حداقل نیاز به از سرگیری فعالیتهای نظامی منظم در اطراف تایوان، از جمله ترانزیت از طریق تنگه تایوان، برای حفظ اعتبار در میان متحدان منطقهای خود خواهد داشت. کالین کال، معاون وزیر پنتاگون در امور سیاست، در ۸ آگوست گفت که نیروی دریایی این ترانزیتها را در هفتههای آینده ادامه خواهد داد. این میتواند یک نقطه عطف باشد، به خصوص اگر چین به مانورهای خود در اطراف جزیره ادامه دهد.
آمریکا همچنین احتمالاً با فروش تسلیحات تهاجمی بیشتر، آموزش نیروهای بیشتری به تایوان، و قرض دادن یا دادن پول نقد برای خرید تجهیزات بیشتر، از جمله سلاحهای کوچک و متحرک مانند سلاحهایی که در اوکراین بسیار مؤثر بودهاند، خطوط دفاعی تایوان را تقویت میکند. شی یینهونگ از دانشگاه رنمین در پکن، پیشبینی کرد: «تقابل با سرعت بالاتری پیش خواهد رفت».
کنگره نیز احتمالا بیشتر سیاستهای مرتبط با تایوان را حمایت خواهد کرد. این کشور در حال حاضر در حال بررسی قانون سیاست تایوان است که به این جزیره اجازه میدهد تا به رزمایشهای نظامی با آمریکا بپیوندد و آن را «متحد اصلی غیر ناتو» اعلام کند و تهیه تسلیحات پیشرفتهتر را تسهیل کند. همچنین «برخورد دیپلماتیک عملی با تایوان معادل سایر دولتهای خارجی» را مجاز میسازد. چین تقریباً به طور قطع هر یک از این اقدامات را به عنوان عبور از خط قرمز در نظر میگیرد.
آمریکا باید به نحوی واکنش خود را طوری تنظیم کند که تایوان را بیشتر در معرض خطر قرار ندهد و انسجام خود را با متحدان و شرکا حفظ کند. گروه ۷ مانورهای چین را محکوم کرد؛ کشورهایی مانند ژاپن و استرالیا. اما کره جنوبی، متحد دیگر آمریکا، این کار را نکرد. کشورهای آسیای جنوب شرقی نیز تمایلی به جانبداری نداشتند، درست مانند بسیاری از آنها پس از اولین بحران در سالهای ۱۹۵۴-۱۹۵۵.
یک درس از بحرانهای قبلی تایوان این است که عواقب آن غیرقابل پیش بینی است. هنگامی که چین در سال ۱۹۵۸ شروع به گلوله باران جزایر دورافتاده تایوان کرد، آمریکا دوباره مداخله کرد و با اسکورت کشتیهای تدارکاتی، محاصره توپخانهای را در کینمن شکست. اما از آنجایی که رهبری تایوان برای حمله متقابل فشار آورد و آمریکا به استفاده از سلاحهای هستهای فکر کرد، اتحاد جماهیر شوروی تهدید به تلافی کرد و آمریکا به دلیل خطر جنگ بر سر مجموعهای از جزایر با واکنش شدید غرب مواجه شد. تقریباً چهار دهه بعد، بحران در سالهای ۱۹۹۵-۱۹۹۶ چین را از اقدام نظامی در کوتاهمدت منصرف کرد، اما به احساسات ضد اتحاد در تایوان دامن زد و سرزمین اصلی را متقاعد کرد که نوسازی نظامی خود را تسریع بخشد.
عواقب آخرین رویارویی ممکن است برای سالها روشن نشود. در کوتاهمدت، اگر هر یک از طرفها نمایش قدرتی را به نمایش بگذارند و سپس عقب نشینی کنند و مانند سال ۱۹۹۶ ادعای پیروزی کنند، هنوز امیدی برای یک نتیجه صلحآمیز وجود دارد. تنگه تایوان، و آمریکا متعهد به عقب راندن این وضعیت بحرانی هستند، به نظر میرسد همه طرفها به سمت یک وضعیت خطرناک میروند.
منبع: The Economist