بحران غزه پیامدها و اداراکات متعدد و متفاوتی را به همراه داشته است اما برای پکن به نظر میرسد این ماجرا ضربهای به غرور چین در خاورمیانه، اما فرصتی برای ضربه زدن به آمریکا خواهد بود.
کمی بیش از یک ماه قبل از حمله حماس به اسرائیل، وانگ یی، رئیس سیاست خارجی چین، از «موج آشتی» که خاورمیانه را فراگرفته بود، استقبال کرد و اعتبار آن را به کشور خود داد.
به عنوان شواهد، آقای وانگ به توافقی با میانجیگری چین اشاره کرد که اوایل سال جاری برای احیای روابط دیپلماتیک بین رقبای بزرگ منطقه، ایران و عربستان سعودی انجام شد.
وانگ یی در تماسی با وزیر امور خارجه ایران در ۲۰ اوت توضیح داد که چرا عمل گرایی چین این کشور را به یک صلح طلب ایده آل تبدیل میکند. وانگ متعهد شد برای کمک به منطقه برای دستیابی به «همسایگی و دوستی خوب»، چین به دنبال رویکردی غیرقابل قضاوت و مبتنی بر تجارت در روابط بینالملل خواهد بود.
یا به قول او، چین به کشورهای خاورمیانه کمک خواهد کرد تا «مسیری در راه توسعه متناسب با شرایط ملی خود» پیدا کنند.
بیشتر بخوانید
این اعتماد به نفس مدتی بود که ایجاد شده بود. دیپلماتها میگویند، هنگامی که قرارداد ایران و عربستان در ماه مارس امضاء شد، مقامات چین به دولتهای خاورمیانه اطلاع دادند که آماده حل مناقشه اسرائیل و فلسطین هستند – اگرچه این طرحها فاقد جزئیات بودند.
دو محقق مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی چین مقالهای را با یک اتاق فکر دولتی در اواخر ژوئیه منتشر کردند و استدلال کردند که ذوق مداخلههای خارجی باعث شده است که آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی همگی در خاورمیانه شکست بخورند. آنها نوشتند، در مقابل، چین قادر است با تأکید بر «گفتگو» و «احترام متقابل» به عنوان یک میانجی ایفای نقش کند.
وو بینگبینگ، مدیر مؤسسه فرهنگ عرب و اسلامی در دانشگاه پکن، در مقالهای برای بررسی فرهنگی پکن، در ماه آگوست، یک خط تقویتکنندهتر را اتخاذ کرد.
مقاله او پس از مشاهده و ترجمه توسط خبرنامه Sinification در سفارتخانههای خارجی پکن به طور گسترده خوانده شد. این کشور از تمرکز چین بر توسعه و امنیت و امتناع این کشور از یارگیری و جانبداری ستایش کرد.
وو نوشت، چنین «موازنه مثبتی» میتواند بر دشمنیهای ظاهراً حل نشدنی غلبه کند، زیرا رقیبانی مانند ایران و عربستان سعودی برای منافع تجاری چین رقابت میکنند.
بیانصافی است که چین را به دلیل ناکامی در تشخیص وحشتهای آینده اکتبر نشانهگذاری کنیم. درست هشت روز قبل از حملات حماس، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، خاورمیانه را «آرامتر» از دو دهه گذشته خواند.
اما منصفانه است که بپرسیم تا چه اندازه گامها، سیاستها و اعتماد به نفس چین که پیش از تهاجم وجود داشتند میتوانند از این لحظه سیاه و غرق در خون خاورمیانه جان سالم به در ببرند. پاسخ آزمایشی چاگوان این است که اعتماد چینیها بیشتر از آنچه تصور میشود باقی میماند، اگرچه نه همیشه به دلایل بسیار نشاطآور.
این امر بر اساس واکنشهای عمومی چین به بحران و مکالمات خصوصی با دیپلماتهای خارجی است.
دلایل سازندهای وجود دارد که توضیح میدهند چرا چین علاقهای به یک آتش سوزی منطقهای ندارد. چین بزرگترین شریک تجاری بسیاری از کشورهای خاورمیانه است و اعتقاد بر این است که بزرگترین خریدار نفت ایران و عربستان است (فروش نفت ایران یک تجارت مبهم است).
روابط اقتصادی پکن با کشورهای ثروتمند خلیج فارس قوی است، اما چین مشتاق کمک به بازسازی کشورهای درهم شکسته از جنگ است و برای مثال میلیاردها دلار در عراق سرمایهگذاری میکند.
بسیاری از دولتها، چه در غرب و چه در خاورمیانه، از چین خواستهاند که از ایران بخواهد از دامن زدن به درگیری اجتناب کند. دیپلماتها معتقدند چین مایل به گفتگو با ایران است. چین نیز دارای اهرم فشار است.
اما در پایان روز، آنها اضافه میکنند، این چین نیست، بلکه آمریکاست که بیش از همه آرزوی ایران را دارد: توافقی برای پایان دادن به تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای و انزوای ایران.
جنگ در غزه جذابیت جهان بینی خودکامه چین را برای بسیاری از حاکمان خاورمیانه کاهش نداده است. آنها قدردانی میکنند که چین در مورد حقوق بشر با آنها گفتگو نمیکند.
وانگ در سال ۲۰۲۲ اعلام کرد شش کشور شورای همکاری خلیج فارس اقدامات «مشروع» چین در منطقه دورتر غرب آن سین کیانگ را تایید کردهاند. این سیاستها شامل تخریب مساجد، زندانی کردن امامان جماعت و فرستادن بیش از یک میلیون مسلمان اقلیت قومی اویغور از طریق اردوگاههای بازآموزی به نام ریشه کن کردن افراط گرایی اسلامی از این کشور است.
بسیاری از دولتهای عربی از «اسلام سیاسی» مردمی – نوعی تقوا که به موعظههای ضد دولتی در مساجد خیابانها منتهی میشود – میترسند و متنفرند و معتقدند این دقیقاً همان چیزی است که چین در سینکیانگ با آن میجنگد. علاوه بر این، اویغورها قومی ترک هستند و رقابت اعراب و ترکیه در این زمینه عمیق است.
سیاستمداران در آمریکا و اسرائیل مخالفت چین از نامیدن حماس به عنوان یک سازمان تروریستی و کم اهمیت جلوه دادن جنایات حماس در رسانههای دولتی را به چالش کشیدهاند، حتی در حالی که تصاویر گرافیکی از حملات هوایی اسرائیل به غزه هر شب در برنامه اصلی خبری چین گزارش میشود.
موضع چین در قبال حماس تا حدی منعکس کننده دیدگاه دیرینه آن است که علت اصلی خشونت فلسطینیها را فقدان یک کشور میداند.
همچنین نشاندهنده ترجیح آن نوع نظم جهانی است که به دنبال حل بحرانها از طریق ایجاد توازن بین منافع دولت ملتها است، نه با توسلهای انتزاعی به ارزشهای جهانی، که چین آن را اختراع غربیها مینامد.
گفته میشود، در واقع، چین با حماس به عنوان یک نهاد سیاسی رفتار میکند که دوست دارد این گروه به آن صورت باشد.
بایدن مقصر است؟
درگیری غزه فرصتی تازه برای نشان دادن آمریکا به عنوان یک جنگ افروز قلدر است. به جای اینکه جو بایدن به خاطر اینکه اسرائیل را از نزدیک در آغوش بگیرد تا بتواند آن را مهار کند شناخته شود، انگیزههای خودخواهانه به او اختصاص داده شده است.
وو سایک، فرستاده ویژه سابق چین در خاورمیانه اصرار دارد بایدن از اسرائیل حمایت میکند، زیرا او در سال ۲۰۲۴ با انتخاباتی روبهرو میشود و از «نفوذ» یهودیهای آمریکایی میترسد.
پژوهشگران چینی با تأمل در تأثیرات سرریز غزه، از از بین رفتن مذاکرات اسرائیل و عربستان با میانجیگری آمریکا به عنوان «ضربه سنگین» برای انتخاب مجدد بایدن استقبال میکنند.
ضربه زدن به آمریکا موجی از آشتی را در خاورمیانه به همراه نخواهد داشت. اما چین بازی طولانی دارد. نظرسنجیها نشان میدهد که مردم در بسیاری از کشورهای عربی، چین را به آمریکا ترجیح میدهند.
در سراسر جهان در حال توسعه، بیاعتمادی به آمریکا با جنگ عمیقتر میشود. بازگشت آمریکا به خاورمیانه آن چیزی نیست که چین چندی پیش امیدوار بود ببیند. اما اگر این بحران رقیب بزرگ خود را منحرف کند و تضعیف کند، چین آن را قبول خواهد کرد.
منبع: The Economist