شورش روسیه توسط یوگنی پریگوژین برای روسیه در حال جنگ با اوکراین که تا چندی پیش داعیه دومین ارتش قدرتمدند جهان را داشت فاجعهای تمام عیار بود.
کسی در روسیه نمیداند که جنگ در اوکراین برای چیست. و در حال حاضر کسی نمیداند که آیا این جنگ به سراغ آنها میآید یا خیر.
نویسنده: لوسیان کیم
وقتی صبح روز شنبه اولین تصاویر مردان مسلح با لباسهای نامنظم و ناهمسان منتشر شد که شهر روستوف-آن-دون روسیه را تصرف کردند، بلافاصله یاد «مردان سبز کوچک» زنده شد که در سال ۲۰۱۴ شهرهای کریمه و شرق اوکراین ظاهر شدند، دوباره زنده شد.
جنگجویان در روستوف مانند سربازان روسی و سربازان خوش شانسی که تهاجم مخفی کرملین به اوکراین را آغاز کردند، نیز هنگام تصرف ساختمانهای کلیدی، از جمله مقر ناحیه نظامی جنوبی روسیه، هیچ نشانی از خود بروز ندادند. درست مانند نه سال پیش در اوکراین، هیچ مقاومتی از جانب افسران مجری قانون محلی وجود نداشت، آنها زندگی را به دعوا با افراد مسلح مصمم ترجیح دادند.
تصرف برق آسای آخر هفته روستوف توسط گروه مزدور واگنر اولین گام در یک شورش مسلحانه به رهبری یوگنی پریگوژین، تبهکار سابق بود که بدنامترین فرمانده میدان جنگ روسیه شد.
از آنجا، نیروهای واگنر حرکت به سوی مسکو را آغاز کردند تا اینکه پریگوژین به طور ناگهانی به افراد خود دستور داد به پایگاههای خود بازگردند. در عرض ۲۴ ساعت، جنون کامل دیکتاتوری ولادیمیر پوتین به نمایش گذاشته شد.
حمله او به اوکراین با یک تانک واگنر که با حرف Z که مخفف تلاش جنگی کرملین است مشخص شده بود و نه به سمت اوکراینیها، بلکه به سایر روسها اشاره میکرد.
پریگوژین گفت هدف او رهبری نظامی بود که او آن را به تلاش برای نابودی گروه واگنر متهم کرد. او سابقه توهین علنی به وزیر دفاع روسیه، سرگئی شویگو، و رئیس ستاد کل ارتش، والری گراسیموف، و فرار از آن را دارد.
اما نمایش آشکار اسلحه پریگوژین در خاک روسیه چالشی را برای کرملین ایجاد کرد که پوتین دیگر نمیتوانست آن را نادیده بگیرد. رئیس جمهور روسیه در یک سخنرانی تلویزیونی شورش واگنر را «خنجر از پشت» خواند و نسبت به جنگ داخلی هشدار داد.
پوتین حتی به فروپاشی خشونتآمیز امپراتوری روسیه در جنگ جهانی اول استناد کرد، اگرچه او از تزار نیکلاس دوم، حاکم رسوایی که توسط انقلابیون روسی به قتل رسید، یاد نکرد.
شباهت دیگری به جنگ جهانی اول وجود دارد که پوتین به آن اشاره نکرد: فساد و بیکفایتی در ارتش روسیه و همچنین رفتار غیرانسانی با سربازان ارتش.
خشم از مقامات ارشد روسیه به واگنر محدود نشده است، و خشم پریگوژین ممکن است به صفوف ارتش روسیه نیز کشیده شود.
حداقل اینکه ارتش پریگوژین توانست صدها مایل را بدون هیچ مانعی طی کند و این نشان میدهد که کرملین فاقد امکانات لازم برای سرکوب یک شورش داخلی است، به ویژه زمانی که بهترین سربازانش در اوکراین میجنگند.
با وجود درام این وضعیت، شورش ترسناکترین مردم روسیه نباید تعجبآور باشد. کرملین به پریگوژین اجازه داد تا در زندانها سربازگیری کند، که نیروی جنگی واگنر را با محکومان ناامید پر کرد.
پریگوژین مدتهاست که مرد کرملین برای اعمال کثیف بوده است، از مداخله در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ با مزرعه به اصطلاح ترول خود گرفته تا جنگ مخفیانه در اوکراین، سوریه و جمهوری آفریقای مرکزی.
کرملین میتوانست هرگونه ارتباط با پریگوژین را انکار کند و پریگوژین البته استخدام ترولها و جنگجویان را تکذیب کرد. هنگامی که تعداد نامعلومی از پیمانکاران واگنر در سوریه توسط نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۱۸ کشته شدند، واکنشی از سوی کرملین رخ نداد، زیرا آنها رسماً اعضای نیروهای مسلح روسیه نبودند.
این احتمال وجود دارد که پوتین در ابتدا واگنر را نسخه روسی بلک واتر، پیمانکار نظامی خصوصی ایالات متحده که در جنگ عراق به شهرت رسید، تصور میکرد.
مزدوران واگنر در سوریه و آفریقا با پوشیدن کلاه بیسبال و عینک آفتابی در حالی که اسلحههای جدی به دست داشتند، این نقش را بازی کردند.
هنگامی که روسیه سال گذشته تهاجم تمام عیار خود را به اوکراین آغاز کرد، پریگوژین از سایه بیرون آمد و ادعای مالکیت واگنر و اعتبار پیروزیهای پرهزینه آن را مطرح کرد.
پس از آن که پریگوژین گفت که یکی از جنگجویانش با این ابزار به عنوان مجازات برای انتقال اطلاعات به طرف اوکراینی اعدام شده است، پتک به نماد غیررسمی گروه واگنر تبدیل شد.
برای پوتین، شورش واگنر یک زخم خودآزاری است که نتیجه جنگ انتحاری او علیه اوکراین است. پوتین میتوانست در مسیر اقتصاد با درآمد متوسط باقی بماند، با صادرات نفت و گاز به اروپا که پول کافی برای ارضای دوستانش، سرکوب دشمنانش، و ساکت نگه داشتن بقیه کشور را تضمین میکند.
با این حال، پوتین هر چه بیشتر در قدرت باقی میماند کمتر علاقهمند میشد تا از او صرفاً به عنوان رهبری که روسیه را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تثبیت کرد، یاد شود. این کافی نبود. پوتین خواستار میراث بازسازی یک امپراتوری بود که از اوکراین شروع شد.
در ابتدا، مأموریت «مردان سبز کوچک» که او به شرق اوکراین فرستاد، تبدیل کشور به یک کشور شکست خورده با درگیر کردن آن در یک جنگ همیشگی و سطح پایین بود.
اما اوکراینیها از روسیه سرپیچی کردند و حتی پس از تهاجم سال ۲۰۲۲، به دفاع از کشورشان پرداختند و نگذاشتند که کشورشان فرو بریزد. اگر چه اوکراین زخم خورده و خونآلود است، اما هدفش متحد و روشن است.
در حال حاضر روسیه مانند کشور شکست خورده به نظر میرسد. هیچ کس در روسیه نمیفهمد که جنگ در اوکراین برای چیست. و پس از شورش پریگوژین، هیچ کس نمیداند که آیا این جنگ ممکن است به روسیه کشیده شود یا نه. چه کسی از پوتین دفاع خواهد کرد؟ و چه کسی برای پریگوژین خواهد رفت؟
بر اساس توافق نامهای که توسط الکساندر لوکاشنکو، رهبر بلاروس انجام شد، اتهامات علیه پریگوژین لغو خواهد شد و به او اجازه عبور امن به بلاروس داده خواهد شد.
اما این معامله به سختی تهدیدی را که پریگوژین یا شخصی شبیه به او برای کرملین در آینده ایجاد میکند، از بین میبرد. مشخص نیست که آیا ما شاهد آغاز، میانه یا پایان پایان پوتین هستیم. آنچه مسلم است این است که فصل پایانی حکومت او فرا رسیده است.
منبع: Foreign Policy
یک پاسخ